والدین باید رفتارهای کودکشان چه در بعد رفتارهای عادی و چه در بعد رفتارهای غیر عادی آشنا شوند و جنبه های برخورد علمی را فرا بگیرند.
 
مشکلات عاطفی- هیجانی کودکان بسیار متنوع است. بعضی از آنها شامل مشکلات روزمره هستند که هر والدی می تواند با برخورد منطقی و مناسب آن را رفع کند یا تأثیراتش را کمرنگ سازد، اما برخی دیگر بسیار عمیق و ریشه دارند که جنبه بیماری پیدا می کنند و باید علت آنها را شناخت تا با استفاده از شیوه های کارشناسانه و تخصصی آنها را رفع کرد.
 
گروه دیگر از کودکان استثنایی، کودکان تیزهوش و سرآمد هستند که از لحاظ بهره هوشی در رده بالایی قرار دارند. این ویژگی را می توان به عوامل ژنی و ارثی مربوط دانست. این کودکان عواملی را به ارث برده اند که به کودکان سرآمد تبدیل شده اند. البته قطعا محیط هم در این زمینه خداداد و عالی به آنها کمک کرده است و تمام انگیزه ها و محرک ها و عواملی را که برای رشد هوش و استعداد مهم است در اختیارشان گذاشته است.
 
استثناء بودن تنها در زمینه هوش نیست. برخی از کودکان ممکن است مشکلات دیگری داشته باشند. مشکلاتی نظیر مشکلات حرکتی یا حسی. کودکان نابینا یا ناشنوا، کودکان ناسازگار، کودکانی که معلولیت های حرکتی دارند یا مبتلایان به فلج مغزی یا کودکانی که در تکلم مشکل دارند نیز جزء کودکان استثنایی به حساب می آیند و باید به آنها توجه خاصی بشود.
 
باید به خانواده این کودکان آموزش لازم داده شود. وقتی به پدر یا مادری گفته می شود که فرزندتان به شکلی غیرعادی رشد می کند، سؤال های زیادی در ذهن این پدر و مادر شکل می گیرد. اولین سؤال این است که چرا این اتفاق افتاده است؟ دومین سؤال اینکه چرا برای من این اتفاق افتاده است؟ و سومین سؤال این است که آیا این مشکل به رفتارهای قبلی ما یا کارهایی که در گذشته کرده ایم مربوط می شود یا خیر؟
 
به هر حال، خانواده درگیر مشکل بسیار مهمی می شود و آن پذیرفتن کودک عقب مانده خودش است. والدین در وهله اول نمی توانند به راحتی با این مشکل کنار بیایند و واکنش های متفاوتی از خود نشان می دهند. ممکن است نوعی مکانیزم دفاعی از خود بروز بدهند، مثلا واقعیت را انکار کنند یا خلاف نظر متخصصان را بپذیرند. ممکن است بسیار پرخاشگر شوند یا نشانه هایی از شرم و خجالت در رفتارشان دیده شود. اینها واکنش هایی است که بعد از شنیدن چنین خبری ممکن است در افراد بروز کند.
 
در این موارد باید به والدین فرصت بدهیم که نسبت به این مشکل اشراف پیدا کنند و آن را بپذیرند و بتوانند واکنش های منطقی از خود نشان بدهند. در این موارد گذشت زمان بسیار مفید و مؤثر است. هرقدر والدین مشکل را بهتر بپذیرند، کارهای بیشتری می توانند برای کودک خود انجام بدهند. اما اگر برخوردها از نوع احساسی و عاطفی باشد و از برخوردهای منطقی فاصله داشته باشد، کار زیادی نمی توانند برای فرزند خود انجام بدهند.
 
نکته ای که باید به آن توجه نمود این است که چنین خانواده هایی باید از خدمات روانشناختی و مشاوره ای بهره مند شوند، یعنی نباید آنها را رها کرد و باید در کنارشان بود و تا حد امکان اطلاعات لازم را به صورتهای مختلف در اختیارشان قرار داد یا گروه‌هایی تشکیل داد و آنها را در گروهی که مشکلات مشابه دارند شرکت داد و از متخصصان دعوت کرد تا با آنها صحبت کنند و راهکارهای عملی را به آنها نشان دهند. همچنین باید از نظر ژنتیکی آنها را راهنمایی کرد تا اگر می خواهند فرزندان دیگری داشته باشند، بدانند که فرزندان بعدی سالم خواهند بود یا خیر. تمام اطلاعاتی را که چنین خانواده ای نیاز دارد، باید در حد کافی در اختیار داشته باشد.


با کودکی که اشعار را برعکس می خواند چگونه رفتار کنیم؟

هر مشکلی که کودک هنگام صحبت کردن با آن مواجه است، چه لکنت، چه اضافه یا حذف چیزی، چه شل صبحت کردن یا مانند اینها، باید او را نزد اصلاحگران کلام یعنی گفتاردرمانگران ببریم. گفتاردرمانی یک رشته دانشگاهی است که متخصصان این رشته می توانند بسیاری از مشکلات کلامی را درمان کنند.


لکنت زبان

به طور کلی دو نوع لکنت زبان وجود دارد: لکنت زبان عضوی و لکنت زبان هیجانی. ۹۵٪ از لکنت زبانها هیجانی است و فقط پنج درصد بقیه علت عضوی دارد. منظور از علت عضوی، مشکلات مغزی یا نقایصی است که در اعضای مربوط به تکلم وجود دارد، نظیر فضای دهان، زبان، حنجره، نای یا پولیپ بینی و هر قسمتی که به نوعی با تکلم ارتباط دارد. این اشکالات می تواند در تکلم اختلال ایجاد کند.
 
آنچه بیش از همه شایع است، لکنت زبان در نتیجه هیجان و ترس است و کودک حتما باید نزد گفتاردرمانگر برود. گفتاردرمانگر با او صحبت می کند و برایش برنامه ای تنظیم می نماید. در این مراکز به والدین هم روشهای تمرین با کودک در خانه آموزش داده می شود. به طور کلی والدین نباید در خانه داد و فریاد کنند، بلکه باید کاملا شمرده و کشیده صحبت کنند.
 
برای کودک داستان بخوانند و از او بخواهند که همان داستان را برای آنها تعریف کند و به این ترتیب با او تمرین کنند. با خواندن شعرهای موزون و تمرین، لکنت کودک از بین می رود. باید کودک را تشویق کرد تا شعر بخواند. زمانی که کودک صحبت می کند، در مقابل آینه بایستد و حرکات دهان و طرز قرار گرفتن زبان و دندانهایش را ببیند و همان طوری که به او یاد داده شده است، تمرین کند. کودکانی که لکنت دارند بهتر است طوری صحبت کنند که آهسته و شمرده باشد و اهمیت ندهند که مخطابشان درباره او چه فکری می کند. اگر کودک به این موضوع فکر نکند، حتما مشکل او برطرف می شود.
 
منبع: پاسخ به والدین، دکتر سیما فردوسی، تهران: انتشارات صابرین، چاپ سیزدهم، 1394.